پ.ن:
این کتاب سرمنشأ بسیاری از خیرات و گشایش بسیاری از راه ها برای من بود.
بعد از یازده سال خواندنش را از نو شروع کردم.
بعضی وقت ها لازم است خوانش مجددی از «خود» داشت.
جلسه دفاعیه پایاننامه کارشناسیارشد «سیاستهای آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با رسانههای جدید» در دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیهالسلام برگزار شد.
سید محمدعلی شکیب، دانشجوی دوره چهارم کارشناسیارشد پیوسته رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات در این جلسه با اشاره به رشد و گسترش رسانه ها و نفوذ آن ها بر فرآیند تربیتی دانش آموزان و تبدیل رسانه های جدید به مثابه یک آموزش و پرورش بدون دیوار از کم اطلاعی متولیان آموزش و پرورش و خانواده ها نسبت به نحوه تأثیر رسانه های جدید بر رفتارهای فرهنگی و تربیتی دانش آموزان گفت و تأثیر گذاری رسانه های جدید بر تعلیم و تربیت رسمی را مساله مهمی برای آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران دانست.
وی در این جلسه، سوالهای اساسی پایاننامه خود را چنین عنوان کرد: سیاستهای رسمی (اعلامی) موجود در وزارت آموزش و پرورش در مواجهه با رسانههای جدید چگونه است؟ سیاستهای اجرایی وزارت آموزش و پرورش از دیدگاه مدیران حوزه آموزش و پرورش در مواجهه با رسانههای جدید چگونه است؟ سیاستهای اعلامی و اجرایی وزارت آموزش و پرورش در مواجهه با رسانههای جدید چه شباهتها و تفاوتهایی با هم دارند؟
این دانشجو در بخش نظری پایاننامه خود با اشاره به نظریات کارکردی و هنجاری به تبیین هشت کارکرد اصلی رسانهها اتخاذ شده از دیدگاه های مختلف پرداخت.
اینپایاننامه هم چنین به بررسی دو دسته سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران شامل سیاست های ابلاغی رهبری، سند برنامه چهارم توسعه، سند برنامه پنجم ، سند جامع فناوری اطلاعات، سند راهبردی جامعه اطلاعاتی، سند نقشه جامع علمی کشور و نیز اسناد مصوب وزارت آموزش و پرورش شامل سند تحول بنیادین، سند برنامه درسی ملی، سند توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات، سند هوشمندسازی مدارس کشور، مبانی نظری سند تحول بنیادین و آیین نامه ها و بخشنامه های مصوب پرداخته و با استخراج مفاهیم محوری آنها به تحلیل کارکردی هنجاری اسناد رسیده است.
شکیب با جمعبندی سیاستهای اعلامی و سیاستهای اجرایی، تفاوتهای آن را مورد توجه قرار داده و دلایل آن را از نگاه مدیران آموزش و پرورش بررسی کرده است.
گفتنی است این پایاننامه 500 صفحهای که تفاوت سیاستهای اعلامی و اجرایی را درباره چهار رسانه جدید (اینترنت- بازی های رایانه ای – تلفن همراه - ماهواره) مد نظر قرار داده بود، در گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانهای و مصاحبه عمیق و در تحلیل از روش کیفی استفاده کرده است.
دکتر ناصر باهنر (عضو هیات علمی دانشکده فرهنگ و ارتباطات)، راهنمایی و دکتر مصباح الهدی باقری (عضو هیات علمی دانشکده مدیریت)، مشاوره این پایاننامه را بر عهده داشته اند. دکتر کیومرث اشتریان (عضو هیات علمی دانشگاه تهران) نیز در جلسه دفاعیه که صبح ششم آذر 1392 برگزار شد، به داوری کار پرداخت. در پایان، پس از شور هیات داوران، دانشجو با کسب نمره 18 از 18 با موفقیت، دانشآموخته شد.
«البته در همه رشتهها میشود موثر بود. واقعا کی فکرش رو میکرد مهندس برق یا فیزیک بتواند اینقدر در سرنوشت کشور تاثیر بگذارد. هرکس باید در بخش خودش قوی باشد. فقط باید مانع جلویش نباشد و بستر برای پیشرفت آن فراهم باشد. هرکس هم نیتش را خدایی کند، سودش مضاعف میشود.»فنتأمّل...
بسم الله...
شوکه شدم از شنیدن خبری که تأسّفّش برای خودم باقی مانده و شعفش برای آنها.
اکنون مادر بزرگوار آن دو برادر بزرگوارِ شهید، امیر و سعید امین، که حقّ بزرگی بر گردن همهمان( و همهشان) داشتند و دارند، بر سر سفرهی خانم صدّیقهی طاهره سلام الله علیها نشستهاند و به حال ما دوستان ناخلف فرزندان پاکش ... دریغ خوردم از راهی که باید رفت و هنوز در ابتدای جادّه مشغول بستن محملیم، بماند که بعضی سرابی دیدند و جاده را نیز، گم نمودند.
پس از سالها، لحظه به لحظهی آن شبها که مهمان نگاه پاک سعیدشان و دست رنج امیرشان بودیم بمانند برقی از مقابل چشمانم میگذرند و من هنوز در فکرم...؟! به قول و قرارهایی فکر میکنم که در تاریکی همان نمازخانهی فکسّنی به خودم و این رفقای همیشهگیم میدادم و بر سر هیچ کدامشان هم ...نتوانستم بمانم.( حیف که میدانم دیگر آن شبها نیز از ما روی برگرداندند)
و فریاد هل من ناصری پس از 1400 سال هنوز در گوش تاریخ میپیچد ...همچنان منتظر جواب است. شرمندهام از روی پاک شان...
ای کاش نیتهایی پاک پیدا میشدند وبرایمان طریقت طی شدهشان در دامان مادر مکرّمه مرحومه شان را، روایت مینمودند تا بلکه چراغ راهی گردند.
حیف که دلهایمان بیمار شده و بار دنیا مصداق «اِثّاقلتم إلی الأرض» مان کرده.
فاتحهای به همراه سه صلوات مهمانشان کنیم...
بسم الله...
تا حدودی در نوشتهی قبلی به کلیات نظریه برجسته سازی واقف شدیم. البته نگارنده اینطور تصور مینماید!)
امّا مصادیق راهبرد فوق در رسانه، باید چگونه نگریسته شود؟ (احسنت ! سه چراغ روشن: با چشم بصیرت!!)
در چند روزه اخیر اگر کمی سرمان را چرخانده بودیم متوجّه میشدیم که رسانههای خیلی بد بدِ شیطانی استکباری بر یک موضوع اتّفاق نظر داشتند که آن را بزرگ کنند، اگر گفتید چه موضوعی؟ مشخص است چشم بسته میگوییم سوریه، پرونده هستهای ایران، دستگیری سیف الاسلام قذافی.. دیگر؟!
جای یک موضوع را خالی نمیبینید؟ مثلاً حرکتی،جنبشی(از نوع لجنیاش که نه!)، خبری! همان که رسانههای خیلی خیلی خوب و گوگولی خودمان "قرار است" روی آن تمرکز نمایند و مثلاً خبرنگاران ما هم قرار بود، چادرهای خود را در میدانِ اخبار اعتراضات خیابانی آمریکا پهن کنند و جمع هم نکنند !؟ جواب در سؤال مشخص شد. «جنبش وال استریت»،
حال کاری نداریم که در قضیهی فوق، رسانه جمهوری اسلامی چگونه عمل نمود و اخبار جنبش وال استریت را در لابلای خبرهایش و پس از خبرهای خیلی خیلی مهمّی مانند جایزه دادن مسئولین یک وزارت خانه فخیمه به دیگری(؟) یا .... گم کرده بود.-میتوانم با تخمین خوبی بگویم که خیلیها نمیدانند وجهِ تسمیه "وال استریت" چیست؟ چرا نمیدانند؟...- جوابی است که باید به آن پرداخته شود ( میتوانید تا آن موقع روی انواع پاسخها فکر کنید...). بنده احتمال میدهم دوستان رسانهای در چادرها خواب میمانند و اگر هم ساعت 2 نیمه شب با هجوم پلیس آمریکا چادرهای معترضین با خشونتی تمام برچیده گردد دوستان همچنان خوابند.
با این نگاه اگر به رصد جریاناتِ کلّی رسانهای بپردازیم بسیاری از سیاستها و راهبردهای سیاسی - امنیتی قدرتهایی که پشتیبانی رسانهها را برعهده دارند نیز به راحتی مشخص میگردد.( مشخص شدن فضاهای گفتمانی حاکم، هژمونیهای برتر و همین صحبتها)
امّا به راستی فضای رسانهای داخلی در کشور ما - اعمّ از مجازی و مطبوعاتی و ...که در چهارچوب قوانین موجود در جمهوری اسلامی و تحت لوای پرچم انقلابِِ اسلامی به فعالیت مشغولند - تا چه میزان روی این نقطه متمرکز است که اخبار برجسته شده رسانه های استکباری را به صورتی "پاتک" وار پاسخ گویند یا اینکه با "تک"های رسانهای دقیق و حساب شده و فعال آنان را در موضع منفعلانه قرار دهند؟
البته تصوّر خام بنده چنین است که دوستان همچنان در گرداب جریانات خیلی خیلی مهم انحراف و ضد انحراف و .... گیر افتاده اند یا در این فکرند که چگونه دعواهای انتخاباتی را داغ کنند.
چه اهمیتی دارد موضع اسرائیل در قبال انفجار ملارد؟ چه اهمیتی دارد وضع جاری در سوریه ( همان کشوری که به نوعی یکی از مرزهای استراتژیک جمهوری اسلامی با فلسطین اشغالی - استکبار- است؟)، چه اهمیّتی دارد موش دوانیهای ترکیه در اتحادیه عرب برای فشار بیشتر به سوریه و خواب خوش زمستانی زود هنگام دستگاه دیپلماسیمان، "راستی مگر ترکها عربند!!؟ راستی دعوای ترکیه با اسرائیل به کجا کشید؟ منّت کشی عموبنیامین از مش رجب؟!" - چه اهمیتی دارد جنبشی که دیوارههای تو خالی آمریکا را به لرزه در آورده است؟ چه اهمیتی دارد شیعه کشیها در بحرین ؟و...
دور هم بپردازیم به جریانات خیلی خیلی مهمی مانند انحراف و ضد انحراف که به حق یکی از جدی ترین و مهم ترین مسائل تاریخ بشریت است!!!
بسمالله...
از تمامی رصدگران گرامی به دلیل تعطیلی موقّت این رصدنامه پوزش میخواهم
اینجا چیزی نوشته بودم که به مصلحتی حذفش کردم...(رصد گر بعضی وقتا یه چیزایی میبینه که بقیه نبینن بهتره)